حتی یک دم هم نیست که از یادم برود. "دیگر نیست" اولین چیزی است که بعد از باز کردن چشمهایم هر روز صبح به یاد میآورم. حتی اگر سرم گرم کار هم باشد باز هم فکر ِ "نبود" او هست.
رفته است در جان و تنم. باید از تک تک سلولهای بدنم جدایش کنم. اسمش را میگذارم سمزدایی.
رفته است در جان و تنم. باید از تک تک سلولهای بدنم جدایش کنم. اسمش را میگذارم سمزدایی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
Want to say hello? Drop me a line here :-)