۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

که تاب و توان از دست بَرد*

 این ماهی که گذشت تاب و توان از دست بُرد. چه بسا از این‌جا به بعد سخت‌تر هم شود. من فقط عزادار خاطره‌ایی از این آدم هستم که دیگر وجود ندارد، نه نبودِ خودِ او. زمان. همه چیز به این زمان لعنتی بستگی دارد که بگذرد و راحتمان کند. 


* طاقت‌فرسا در لغت‌نامه دهخدا این‌طور معنی شده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Want to say hello? Drop me a line here :-)